۱۴۰۴.۰۷.۱۵

بازگشت حامد زمانی پس از ۸ سال، معنایی فراتر از یک اتفاق هنری دارد. او در شرایطی بازگشته که بازار موسیقی ایران بیش از هر زمان دیگری تحت سیطره‌ آثار مصرفی و عاشقانه‌های تکراری است. در چنین فضایی، صدای متفاوت او می‌تواند یادآور این باشد که موسیقی می‌تواند بیش از سرگرمی صرف باشد.

به گزارش روابط عمومی حوزه هنری و به نقل از روزنامه فرهیختگان، هنر در انقلاب اسلامی همواره نقش کلیدی ایفا کرده است؛ از شعر و ادبیات گرفته تا سینما و تئاتر. در این میان، موسیقی یکی از پرچالش‌ترین عرصه‌ها بوده است. سال‌های نخست پس از پیروزی انقلاب، نگاه حاکم بیشتر به محدودسازی و احتیاط گرایش داشت، اما به‌مرور روشن شد که موسیقی به‌عنوان رسانه‌ای پرنفوذ، اگر در خدمت ارزش‌ها و گفتمان انقلاب قرار گیرد، می‌تواند نقش‌آفرینی مؤثری داشته باشد. دهه‌ 60 با سرودها و نغمه‌های حماسی شناخته می‌شود. گروه‌های سرود بسیج و سپاه، نغمه‌های محمد گلریز و نوای حماسی حاج صادق آهنگران، همگی حافظه‌ شنیداری یک نسل را ساختند. این آثار اگرچه در ساختار ساده بودند، اما در جان مخاطب آتش می‌افروختند و در صحنه‌های جنگ و انقلاب الهام‌بخش بودند. با گذر زمان و تغییر ذائقه‌ نسل جوان، موسیقی متعهد نیازمند بازتعریف شد. پاپ و راک در جهان فارسی‌زبان گسترش یافتند و موسیقی‌های تجاری و عاشقانه بخش بزرگی از بازار را گرفتند. همین‌جا بود که اهمیت هنرمندانی که بتوانند زبان نسل جدید را با مضامین انقلاب و مقاومت پیوند بزنند، بیش از پیش احساس شد. 

حامد زمانی؛ صدای متفاوت دهه‌ 90

در چنین فضایی بود که حامد زمانی در دهه‌ 90 به چهره‌ای شاخص بدل شد. او با انتخاب مسیر موسیقی پاپ، اما با مضامین انقلابی و هویتی، توانست در میان طیف وسیعی از جوانان مخاطب بیابد. قطعاتی مانند «مرگ بر آمریکا»، «آخرین قدم»، «قدس»، «ما ایستاده‌ایم» و آثار دیگر، نمونه‌هایی هستند که نشان می‌دهند موسیقی متعهد می‌تواند هم جذابیت شنیداری داشته باشد و هم محتوای سیاسی و اجتماعی. زمانی درواقع پلی زد میان سنت موسیقی انقلابی دهه‌های 60 و 70 با ذائقه‌ امروز. او برخلاف بسیاری از خوانندگان پاپ، موسیقی را ابزار سرگرمی صرف نمی‌دانست، بلکه رسانه‌ای برای پیام و هویت می‌شناخت. این نگاه، او را از دیگر هم‌نسلانش متمایز کرد و همزمان موافقان پرشور و مخالفان جدی برایش ساخت. با این همه، فشارها، انتقادها و حاشیه‌های سیاسی و فرهنگی درنهایت او را برای چندین سال به سکوت کشاند. حامد زمانی در اوج محبوبیت ناگهان از صحنه غایب شد و همین غیبت، جای خالی صدای متفاوت او را در فضای موسیقی آشکارتر کرد. 

ضرورت موسیقی در گفتمان انقلاب اسلامی

گفتمان انقلاب اسلامی برای بقا و تأثیرگذاری اجتماعی خود، نیازمند زبان‌های متنوع و رسانه‌های پرنفوذ است. اگر شعر و رمان و سینما توانسته‌اند بخشی از روایت انقلاب را منتقل کنند، موسیقی نیز به دلیل ظرفیت جمعی و احساسی‌اش، نقشی بی‌بدیل دارد. موسیقی می‌تواند قلب‌ها را به تپش درآورد، مفاهیم را در ذهن‌ها حک کند، و در لحظه‌ای کوتاه، پیامی سیاسی یا معنوی را در جان مخاطب بنشاند. از این رو، غیبت موسیقی متعهد در بازار رسمی درحقیقت خلأیی در بدنه‌ گفتمان انقلاب است. بازگشت حامد زمانی، نه تنها بازگشت یک خواننده، بلکه بازگشت یک رویکرد است: اینکه موسیقی می‌تواند و باید حامل هویت و مسئولیت اجتماعی باشد. 

«می‌کشونی»؛ زمزمۀ‌ عاشقانه برای امام رضا(ع)

قطعه‌ «می‌کشونی» نخستین اثر از بازگشت زمانی است. این قطعه بر بستر سنت دیرینه‌ عشق ایرانیان به امام رضا(ع) شکل گرفته است. زیارت حرم رضوی در فرهنگ مردم ایران نه فقط یک مناسک دینی، بلکه تجربه‌ای عاطفی و جمعی است. حامد زمانی در «می‌کشونی» از همین بستر بهره برده و با زبانی ساده و صمیمی، حال و هوای زائر دلداده را بازگو کرده است. ملودی اثر گرم و پرکشش است، با ضرباهنگی آرام که شنونده را در فضای زیارت قرار می‌دهد. «می‌کشونی» یادآور این حقیقت است که موسیقی دینی می‌تواند هم مردمی باشد، هم شاعرانه و هم جذابیت شنیداری داشته باشد؛ بدون نیاز به پیچیدگی‌های تصنعی. 

«صمود»؛ صدای مقاومت در غزه

قطعه‌ دوم، «صمود» (به معنای پایداری)، بر محور همبستگی با مردم فلسطین ساخته شده است. موضوع اثر، کاروان‌های خودجوش مردمی است که در دل محاصره، آب و غذا به مردم غزه می‌رسانند. این تصویر، نه‌تنها نماد مقاومت و ایستادگی است، بلکه بازتابی از اخلاق انسانی و فطرت عدالت‌خواهانه‌ بشری است. موسیقی این قطعه پرانرژی و پرشتاب است، با ضرباهنگی که حال و هوای حرکت و پایداری را القا می‌کند. در روزگاری که تصاویر غزه دل‌ها را می‌لرزاند، «صمود» نشان می‌دهد هنر چگونه می‌تواند فریاد مظلومیت و دعوت به مسئولیت باشد. این قطعه امتداد همان نگاه جهانی انقلاب اسلامی است: پیوند ایران با فلسطین و پیوند هنر با مقاومت. 

بازگشت پس از 8 سال سکوت

بازگشت حامد زمانی پس از ۸ سال، معنایی فراتر از یک اتفاق هنری دارد. او در شرایطی بازگشته که بازار موسیقی ایران بیش از هر زمان دیگری تحت سیطره‌ آثار مصرفی و عاشقانه‌های تکراری است. در چنین فضایی، صدای متفاوت او می‌تواند یادآور این باشد که موسیقی می‌تواند بیش از سرگرمی صرف باشد. این بازگشت همچنین می‌تواند پیام‌آور شروع دوباره‌ یک جریان باشد؛ جریانی که هم به پشتوانه‌ نهادی (حوزه هنری) نیاز دارد و هم به خلاقیت فردی هنرمندان. اگر این مسیر ادامه یابد، می‌توان امیدوار بود که موسیقی متعهد بار دیگر در جامعه ایرانی جایگاه جدی بیابد. 

جایگاه تاریخی و بین‌المللی

برای درک اهمیت این بازگشت، باید آن را در امتداد تاریخی موسیقی انقلاب دید. همان‌گونه که سرودهای دهه‌ شصت روحیه‌ رزمندگان را زنده نگه می‌داشت یا نغمه‌های حماسی آهنگران در جبهه‌ها می‌پیچید، امروز نیز نسل جدید نیازمند صدایی است که با زبان خودشان، اما با همان پیام سخن بگوید. از سوی دیگر، اهمیت «صمود» نشان می‌دهد موسیقی متعهد نمی‌تواند در مرزهای ملی محدود بماند. صدای مقاومت باید جهانی باشد، همان‌طور که فریاد فلسطین امروز در سراسر دنیا شنیده می‌شود. هنر ایرانی، اگر بخواهد در متن گفتمان انقلاب باقی بماند، باید به مسائل امت اسلامی و عدالت جهانی پاسخ دهد. 

بازگشت صدا، بازگشت رویکرد

انتشار «می‌کشونی» و «صمود» تنها خبر بازگشت یک خواننده پس از ۸ سال نیست؛ نشانه‌ای است از بازگشت یک رویکرد هنری و فرهنگی. رویکردی که موسیقی را نه برای سرگرمی صرف، بلکه برای معنا، هویت و مسئولیت اجتماعی می‌خواهد. صدای حامد زمانی در این دو قطعه، بار دیگر یادآور این حقیقت است که موسیقی متعهد هنوز زنده است و هنوز می‌تواند دل‌ها را بلرزاند و ذهن‌ها را بیدار کند. اگر این مسیر با حمایت نهادی و استمرار خلاقیت فردی ادامه یابد، می‌توان امید داشت که موسیقی متعهد بار دیگر به یکی از ستون‌های مهم گفتمان انقلاب اسلامی بدل شود؛ گفتمانی که نیازمند صداهای تازه برای روایت مقاومت و هویت در دنیای پرهیاهوی امروز است. 

محمدرضا باقری-فعال فرهنگی

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha